درباره موسیقی

محبوب ترین مطالب
  • ۹۴/۰۶/۰۵
    دف

برخی از اصطلاحات موسیقی

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰ ب.ظ

آتونالیته : فقدان تونالیته ، ویژگی بسیاری از آثار موسیقی سده بیستم.

آداجو:کُند

آکاپلا : موسیقی کرال بدون همراهی ساز.

آکسان : تأکید بر یک نت ، به گونه ای که قوی تر (تأکید دینامیکی ) ، کشیده تر یا زیرتر از نت های مجاور شنیده شود.

آکسان دینامیکی : تأکیدی که اجرا کننده موسیقی با اجرای قوی تر یک نت نسبت به نت های مجاور پدید می آورد.

آکورد : آمیزه ای از چند صدای همزمان

آکورد تونیک : تریادی بر مبنای نت تونیک یا درجه اول گام که به عنوان آکورد اصلی یک قطعه به کار می رود و اغلب آغاز کننده و پایان دهنده آن است.

کورد چهارم : آکوردی که صداهای سازنده آن به جای فاصله های متوالی سوم از فاصله های چهارم تشکیل شده اند ، این آکورد در موسیقی سده بیستم به کار رفته است.

آکورد دومینانت :تریادی که بر درجه پنجم گام ساخته شود. این آکورد ، تنشی را پدید می آورد که حل آن بر آکورد تونیک از میان می رود.

آکورد شکسته یا آرپژ : اجرای پیاپی و نا همزمان نت های آکورد.

آلتو یا کنترآلتو: بم ترین گستره آوازی زنان.

آلگرتو: تندِ معتدل.

آلگرو: تُند.

آندانته : کندِ معتدل ، با تندای گام برداشتن.

اپرا : نمایشی آوازی با همراهی ارکستر که اغلب اثری طولانی است و در آن تکخوان ها ، کر، ارکستر، جامه های ویژه و صحنه آرایی به کار گرفته می شوند.

اجرا کننده : کسی که موسیقی را نواخته یا می سراید.

ارائه تم ها : نخستین بخش در یک موومان با فرم سونات که تقابلی قوی میان تونالیته تونیک و یک تونالیته جدید برقرار می کند.

ارائه مجدد تم ها : سومین بخش از یک موومان با فرم سونات که در آن تم اول ، پل ، تم دوم و بخش های پایانی کم و بیش به همان صورت که در بخش ارائه تم ها آمده بودند عرضه می شوند با این تفاوت که مواد اصلی در این بخش همگی در تونالیته تونیک ارائه می شوند.

ارتفاع صوتی : زیر و بمی یک صدا نسبت به صداهای دیگر.

استاکاتو : شیوه ای مقطع در اجرای ملودی.

استیناتو : موتیف یا عبارتی که به طور دائم با زیر و بم یکسان تکرار می شود و در موسیقی سده بیستم برای تثبیت گروه معینی از صدای زیر و بم و به کار گرفته شده است.

اسکرتسو : فرمی سه بخشی (A B A) در آهنگسازی که گاه در موومان سوم سنفونی ها ، کوارتت های زهی و نیز برخی دیگر از آثار کلاسیک و رمانتیک به کار رفته است. اسکرتسو اغلب وزن سه تایی و تمپویی تندتر از منوئه دارد.

اکتاو : فاصله میان دو صدای همنام که یکی زیرتر و دارای فرکانس دو برابر دیگری است.

اوج : زیرترین صدا یا قوی ترین نقطه حسی در یک ملودی یا اثر طولانی تر.

باتون یا چوب رهبری : باریکه ای چوبی که برخی از رهبران ارکستر آن را برای نشان دادن وزن، ضرب و تمپو در دست می گیرند.

باریتون : از گستره های آوازی مردان که صدایی بم تر از تنور و زیر تر از باس دارد.

باس : بم ترین گستره آوازی مردان.

باسو کنتینوئو یا باس شماره گذاری شده : قسمت همراهی در موسیقی باروک که عبارت است از یک ملودی باس با عددها است که نوع آکوردی را که می باید بر مبنای هر نت نواخته شود مشخص می کند.

بافت پلی فونیک : اجرای همزمان دو یا چند خط ملودیک مستقل که همگی اهمیتی کم و بیش یکسان دارند.

بافت موسیقایی : تعداد لایه های صوتی همزمان ، نوع هر کدام و نیز شیوه ارتباط آن ها با یکدیگر.

بافت مونوفونیک : تک خطی ملودیک بدون همراهی.

بافت هوموفونیک : بافتی که در آن یک ملودی با آکوردها همراهی شود.

بداهه پردازی : خلق موسیقی در لحظه اجرا.

برنامه : شرحی نوشتاری که داستان ، صحنه یا ایده ای را که موضوع یک قطعه برنامه ای است مشخص می کند.

بسط و گسترش : دومین بخش اصلی در یک موومان با فرم سونات که در آن تم های بخش ارائه تم ها بسط می یابند. این قسمت می تواند شامل گذر از تونالیته هایی گوناگون باشد.

بیتونالیته : گرایشی در سازمان دادن به صداهای زیر و بم که مبتنی بر استفاده همزمان از دو تونالیته متفاوت است و اغلب در موسیقی سده بیستم دیده می شود.

پارتیتور: ورق نتی که تمام خط های اجرایی یک اثر همنوازانه موسیقی بر حامل های جداگانه (یک حامل برای هر یک از خط های اجرایی) بر آن نت نویسی شده اند و رهبر ارکستر آن را در اجرای اثر به کار می گیرد.

پرچم : زائده ای خمیده که به دنباله نت متصل می شود و نشان دهنده کشش آن نسبت به نت های دیگر است. ( شکل های متفاوت آن معرف نت چنگ ، دولاچنگ ، سه لاچنگ و چهارلاچنگ است.)

پرده : فاصله ای دو برابر نیم پرده. برای مثال فاصله میان « دو» و « ر».

پرستو : تمپوی بسیار تند.

پل یا گذر: در بخش ارائه تم ها در فرم سونات قسمتی است که تم اول را در تونالیته تونیک به تم دوم در تونالیته ای دیگر پیوند می دهد.

پلی آکورد : آمیزه دو آکورد همزمان و متفاوت که در موسیقی سده بیستم به کار رفته است.

پلی تونالیته : گرایشی در سازمان بخشیدن به صداها که مبتنی بر استفاده همزمان از دو یا چند تونالیته متفاوت است و در موسیقی سده بیستم دیده می شود.

پلی ریتم : همزمانی دو یا چند ریتم متضاد و مستقل که اغلب در موسیقی سده بیستم دیده می شود.

پیانو : دینامیک ملایم.

پیانیسیمو : دینامیک بسیار ملایم.

تبدیل تماتیک : دگرگون ساختن حالت یک تم هنگام نمود دوباره آن با ایجاد تغییر در دینامیک ، ارکستراسیون و یا ریتم متداول در موسیقی رمانتیک.

تریاد :اساسی ترین ساختار آکوردی در موسیقی غرب که از روی هم قرار گرفتن نت های گام به صورت یک در میان ساخته می شود. مانند دو ، می ، سل .

تضاد : تفاوتی بارز در زیر و بم ، دینامیک ، ریتم و تمپو که سبب تنوع و تغییر حالت شود.

تقلید : ارائه یک ایده ملودیک توسط یک خط اجرایی به گونه ای که به محض پایان توسط یک یا چند خط اجرایی دیگر موبه مو و در سطحی دیگر از زیر و بم بار دیگر ارائه (تقلید) شود مانند آنچه در یک راند رخ می دهد.

تکرار: بازآوردن یک عبارت یا بخشی از یک موومان که اغلب برای ایجاد انسجام و یکپارچگی موسیقایی به کار می رود.

تم : ملودی که به عنوان مبنای ساخت یک قطعه طولانی به کار گرفته می شود.

تمپو: سرعت اجرای موسیقی.

تنور : زیرترین گستره آوازی مردان.

توالی آکوردی : زنجیره ای از آکوردهای پیاپی.

تونالیته : مرکزیت یک صدا ، گام و آکورد در قطعه به گونه ای که دیگر صداها ، گام ها و آکوردهای اثر در ارتباط با آن معنا یافته و نقشی ویژه می یابند.

تونالیته تونیک ، تونالیته مبدأ : تونالیته مرکزی در قطعه که اغلب با وجود تونالیته هایی دیگر قطعه با آن آغاز شده و پایان می یابد.

تونالیته ماژور : کیفیت صوتی حاصل از به کارگیری صداهای گام ماژور.

تونالیته مینور : کیفیت صوتی حاصل از به کارگیری صداهای گام مینور.

حامل : مجموعه پنج خط افقی که نت ها بر آن ها یا در میانشان نوشته می شوند.

حامل بزرگ : ترکیبی از دو حامل زیر و بم که برای نت نگاری در گستره ای وسیع از صداهای زیر و بم به کار می رود و در موسیقی پیانو برای نگارش تمام نت های قابل اجرا با دو دست به کار گرفته می شوند.

حل : حرکت از صدا یا آکورد دیسونانس به صدا یا آکوردی کنسونانس.

خط اتحاد : در نگارش ریتم خطی منحنی است که بر دو نت همنام و همصدا قرار گرفته و کشش آن ها را (بدون مکث برای نواختن نت دوم) به یکدیگر می افزاید.

خط های اضافه : خط هایی کوتاه و افقی در بالا و یا پایین حامل که برای نت نویسی نت های زیرتر یا بم تر از آنچه بر پنج خط حامل قابل نگارش است به کار گرفته می شوند.

خوشه صوتی : آکوردی که فقط از نت هایی به فاصله نیم پرده یا پرده از یکدیگر ساخته شده و در موسیقی سده بیستم به کار رفته است.

داکاپو : از آغاز نشانه ای که اغلب بر لزوم تکرار بخش آغازین قطعه پس از بخش میانی آن اشاره دارد.

دنباله : خطی عمودی که به سرنت متصل شده و شکل آن نشان دهنده کشش نسبی نت است.

« دو» میانی : نت « دو» یی که در حدود میانه ردیف شستی های پیانو قرار گرفته و براولین خط اضافه زیر حامل سل و اولین خط اضافه بالای حامل باس (حامل فا) نگاشته می شود.

دیسونانس : آمیزه ای صوتی که کیفیتی پویا و پرتنش داشته باشد.

دی کرشندو : کاهش تدریجی دینامیک.

دینامیک : میزان شدت یا ملایمت صدا در موسیقی.

دینامیک پله ای : گذر ناگهان از دینامیک قوی به ضعیف یا ضعیف به قوی ، یکی از ویژگی های موسیقی باروک.

رنگ صوتی یا تمبر : کیفیت ویژة صدای هر ساز یا آوازخوان که سبب تمایز آن از دیگری می شود.

روباتو : کاهش یا افزایشی جزیی در تمپو به هنگام اجرا به منظور کیفیت بیانی بیشتر. اغلب در موسیقی رمانتیک دیده می شود.

روندو : فرمی تصنیفی که یک تم اصلی (A) را به طور مکرر و در تناوب با تم هایی دیگر ارائه می کند و فرم آن اغلب به صورت A B A C A یا A B A C A B A است. فرم روندو اغلب در موومان آخر سنفونی ها ، کوارتت های زهی و سونات های دوره کلاسیک به کار رفته است.

رهبر ارکستر : سرپرست گروهی از اجرا کنندگان موسیقی.

ریتم : سیلان منظم در زمان الگویی از نت ها و سکوت ها با کشش های معین.

ریتم نقطه دار : الگوی ریتمیک کشیده – کوتاه که در آن به دنبال یک نت نقطه دار نتی بسیار کوتاه تر می آید.

ریز پرده : فاصله کوچک تر از نیم پرده.

ساز الکترونیک : سازی که صدا در آن با روش های الکترونیکی ایجاد پرورانده و تقویت می شود.

ساز بادی برنجی : سازی از جنس برنج یا نقره که صدای آن با لرزش لب های نوازنده هنگام دمیدن در دهانی فنجانی یا قیفی ساز پدید می آید. نوسان های پدید آمده در لوله ای که انتهای آن بوقی است تقویت شده و طنین و رنگی ویژه می یابد.

ساز بادی چوبی : سازی که صدایش بر اثر نوسان ستون هوا در یک لوله ایجاد می شود سوراخ ها یا دریچه هایی که در طول لوله ساز قرار گرفته اند با انگشت یا بالشتک هایی باز و بسته می شوند و صداهایی با زیر و بم های گوناگون پدید می آید.

ساز زهی : سازی که صدای آن با نوسان سیم ها ایجاد می شود.

ساز شستی دار : سازی که با فشردن یا ضربه زدن بر ردیفی از شستی ها با انگشت نواخته می شود ، مانند پیانو ، ارگ و کلاوسن.

ساز کوبه ای : سازی با زیر و بم معین یا نا معین که بر اثر کوبش با دست ، کوبه یا چکش و یا باسایش و تکان دادن نواخته می شود.

ساز های بادی چوبی تک زبانه : سازهایی که صدای آن ها به وسیله یک زبانه که روی حفره ای در دهانی ساز نصب شده و با دمیدن به نوسان در می آید ایجاد می شود.

سازهای بادی چوبی دوزبانه : سازهایی که صدای آن ها به وسیله دو باریکه نازک نی (زبانه) که میان

لب های نوازنده قرار می گیرند ایجاد می شود این باریکه ها با دمیدن در میانشان به نوسان در می آیند.

سبک : هر شیوه در به کار گیری ملودی ، ریتم ، رنگ آمیزی ، دینامیک ، هارمونی ، بافت و فرم در موسیقی.

سِرِناد : اثری سازی و سبُک که اغلب برای سرگرمی شبانه شنوندگان ساخته می شد.

سریالیسم : روشی در آهنگسازی ، مبتنی بر استفاده از گروه های منظم عناصر موسیقایی . این روش، علاوه بر سازمان بخشیدن به صداهای زیر و بم برای سازمان دادن به ریتم ، دینامیک و رنگ صوتی نیز به کار گرفته می شود سریالیسم در میانه سده بیستم بسط و تکامل یافت.

سکانس : اجرای یک ملودی یا الگویی از آکوردهای متوالی (الگوی هارمونیک) و سپس تکرا بی درنگ آن الگوی ملودیک یا هارمونیک در گستره ای زیرتر یا بم تر.

سنفونی : اثری ارکستری که اغلب چهار موومانی است ، سنفونی دوره کلاسیک اغلب حدود 20 تا 45 دقیقه به طول می انجامد و رنگ های متنوع و دینامیک گسترده ارکستر را به کار می گیرد.

سنکوپ : تکیه یا آکسانی نامنتظر بر یک نت ، مانند تکیة برنت های میان دو ضرب یا بر ضرب ضعیف. سنکوپ از ویژگی های اصلی جاز است.

سوپرانو : زیرترین گستره آوازی زنان.

سونات : در موسیقی باروک اثری سازی و چند موومانی است که برای اجرا توسط یک تا هشت نوازنده ساخته شده است. در آثار پس از دوره باروک ، اغلب اثری سازی و چند موومانی است که برای یک یا دو نوازنده ساخته شده و موومان اول آن اغلب فرم سونات دارد.

سونات – روندو : فرمی تصنیفی که تم تکرار شونده ویژه روندو را با یک بخش بسط و گسترش ، شبیه فرم سونات ترکیب می کند و چنین طرحی دارد: A B A- بسط و گسترش A B A –

شاهین : خطی افقی که پرچم های چند نت چنگ یا دولا چنگ (یا نت های کوتاه) متوالی را به یکدیگر متصل کرده و نت خوانی آن ها را آسان می کند.

شگفت گرایی یا اگزوتیسیم : استفاده از ملودی ها ریتم ها و ساز هایی که تداعی کننده سرزمین های بیگانه یا حالت های نامأنوس هستند متداول در دوره رمانتیک.

صداهای تزیینی : صداهایی که برای جذاب تر کردن صداهای اصلی قطعه توسط اجرا کننده بداهه سازی یا در نت نگاری با نت هایی ریزتر نشان داده می شوند.

صدای موسیقایی : صوتی که دارای زیر و بم یا فرکانس معین و ثابت باشد.

صوت : نوسان هایی که در یک واسطه ، به طور معمول هوا ، انتقال یافته و به وسیله طبل گوش که علایمی را به مغز می فرستد دریافت می شوند.

ضرب : ضربان های منظم و تکرار شونده ای که موسیقی را به واحد های زمانی مساوی تقسیم می کند.

ضرب بالا : ضربی بدون آکسان که پیش از ضرب قوی (ضرب پایین) می آید.

ضرب پایین : ضرب قوی یا ضرب اول میزان.

عبارت : بخشی از یک ملودی که اغلب به تنهایی کامل نیست.

فاصله : تفاوت زیر و بم دو صدا (برحسب پرده و نیم پرده).

فاصله پرشی : فاصله ای که بزرگ تر از فاصله میان دو نت مجاور در گام باشد.

فاصله پویشی : فاصله میان دو نت مجاور در گام.

فرم : ساختار ایده های موسیقایی در زمان.

فرم دو بخشی یا A B : فرمی که متشکل از ارائه یک تم (A) و سپس ارائه تمی متضاد (B) است.

فرم سونات : فرمی برای یک موومان که متشکل از سه بخش اصلی است : بخش ارائه تم ها که در آن تم های موومان معرفی می شوند. بخش بسط و گسترش که در آن تم ها به شیوه هایی تازه پرداخت می یابند و بخش ارائه مجدد تم ها که مواد به کار رفته در بخش ارائه تم ها را بار دیگر عرضه می کند. اغلب به دنبال ارائه مجدد تم ها یک قسمت پایانی یا کودا نیز می آید.

فرم سه بخشی یا A B A : فرمی که می تواند به صورت ارائه (A) ، تضاد (B) وارائه مجدد(A) توصیف شود.

فورته : قوی.

فورتیسیمو: بسیار قوی.

کادانس : 1- نقطه سکون در انتهای هر عبارت از ملودی. 2- توالی آکوردها به گونه ای که حس خاتمه ایجاد کند اغلب از آکورد دو مینانت به آکورد تونیک.

کادانس کامل : نقطه سکونی واضح که در پایان یک عبارت از ملودی حس خاتمه ایجاد می کند.

کادانس ناقص : نقطه سکون در پایان یک عبارت و بدون حس خاتمه که شنونده را برای شنیدن عبارت های بعدی منتظر نگه می دارد.

کادنتسا : بخشی از یک کنسرتو که در آن تکنواز بدون همراهی ارکستر به نمایش مهارت خود می پردازد و اغلب در نزدیکی پایان موومان اول و گاه موومان آخر ظاهر می شود.

کرشندو: افزایش تدریجی دینامیک.

کلاویکورد: سازی شستی دار از دوره باروک که صدای آن توسط تیغه هایی برنجی که بر سیم ها ضربه می زنند ایجاد می شود و تا حدودی قادر به ایجاد دگرگونی های تدریجی دینامیک است.

کلید : نشانه ای که در آغاز حامل قرار می گیرد و زیر و بم دقیق نت های حامل را نشان می دهد.

کلید باس : نشانه ای بر حامل که برای نت نویسی صداهایی در محدوده صوتی بم ، مانند آنچه دست چپ پیانیست می نوازد به کار می رود.

کلید سل : کلیدی که برای نت نویسی نت های کم و بیش زیر ، مانند آنچه دست راست پیانیست می نوازد به کار می رود.

کنترپوان : فن ترکیب همزمان دو یا چند خط ملودیک به شیوه ای موسیقایی.

کنترل ملودی : ایده ای که همراهی کننده تم اصلی است.

کنسرت مایستر : دستیار رهبر ارکستر که اغلب نوازنده ویلون اول در هر ارکستر سنفونیک است.

کنسرتو : اثری طولانی برای تکنواز با همراهی ارکستر که اغلب سه موومان دارد: 1- تند 2- کند 3- تند.

کنسونانس : آمیزه ای صوتی که پایدار و ساکن باشد.

کوارتت زهی : اثری برای دو ویلون ، یک ویولا و یک ویولونسل ، به طور معمول دارای چهار موومان است.

کودا : بخش پایانی در یک موومان با فرم سونات که به دنبال بخش ارائه مجدد تم ها می آید و با تکرار تم ها یا بسط بیشتر آن ها موومان را جمع بندی می کند.

گام : زنجیره ای از صداها که در الگویی منظم از بم به زیر یا از زیر به بم مرتب شده اند.

گام کروماتیک : گامی شامل دوازده صدای محدوده اکتاو که در آن صداهای متوالی فاصله ای نیم پرده ای با یگدیگر دارند.

گام ماژور: زنجیره ای از هفت صدای متفاوت در محدوده اُکتاو و صدایی هشتم که تکرار صدای اول در یک اُکتاو بالاتر است. در میان صداهای متوالی این گام ، الگویی ویژه از فاصله های پرده و نیم پرده وجود دارد، فاصله پرده میان صداهای دوم و سوم ، شاخص و متمایز کننده گام ماژور از گام مینور است.

گام مینور : زنجیره ای از هفت صدای متفاوت در محدوده اُکتاو و صدایی هشتم که تکرار صدای اول در یک اُکتاو بالاتر است. در میان صداهای متوالی این گام ، الگویی ویژه از فاصله های پرده و نیم پرده وجود دارد. فاصله نیم پرده میان صداهای دوم و سوم شاخص ، و متمایز کننده گام مینور از گام ماژور است.

گراوه : بسیار کند، فراخ.

گلیساندو : خزشی سریع و پیوسته (بالا رونده یا پایین رونده) میان نت های گام.

لارگو : بسیار کند ، فراخ.

لگاتو : شیوه ای پیوسته و هموار در اجرای نت های یک ملودی.

مترونوم : وسیله ای با سرعت قابل تنظیم ، ضربه ها یا سیگنال های صوتی یا نوری ایجاد می کند و برای مشخص کردن و تنظیم تمپو به کار می رود.

متسو پیانو : ملایمِ معتدل.

متسو فورته : قویِ معتدل.

مُدِراتو : تمپوی معتدل.

مدولاسیون : گذر از یک تونالیته به تونالیته دیگر و تثبیت تونالیته جدید در یک قطعه.

ملودی : زنجیره ای از صداهای جداگانه که ایده موسیقایی درخور تشخیصی را می سازند.

منوئه و تریو : فرمی در آهنگسازی – برگرفته از رقص منوئه – که دارای سه بخش است: منوئه (A) تریو (B) منوئه (A). منوئه اغلب به عنوان موومان سوم در سنفونی ها ، کوارتت های زهی و نیز برخی دیگر از آثاردوره کلاسیک به کار گرفته شده است. منوئه وزن سه تایی (4/3) و اغلب تمپویی معتدل دارد.

موتیف : تکه ای از یک تم ، یا ایده موسیقایی کوتاهی است که در اثر بسط و گسترش می یابد.

موسیقی برنامه ای : قطعه ای سازی که مرتبط با یک داستان ، شعر ، ایده یا صحنه است و اغلب در موسیقی دوره رمانتیک دیده می شود.

موسیقی شانسی : گونه ای موسیقی که با گزینش تصادفی نت ها ، رنگ های صوتی و ریتم ها ساخته می شود و در دهه 1950 توسط جان کیج و دیگران پدید آمد و توسعه یافت.

موسیقی مجلسی : گونه ای موسیقی که برای گروهی کوچک از نوازندگان ساخته می شود و در آن هر تک ساز خط اجرایی ویژه ای دارد.

موسیقی مینیمالیستی : گونه ای از موسیقی که ویژگی آن ضرب یکنواخت ، تونالیته واضح و نیز تکرار دائم فیگور های کوتاه ملودیک است دینامیک ، بافت و هارمونی در آثار مینیمالیستی مدتی کم و بیش طولانی ثابت مانده و تأثیری خلسه وار و هیپنوتیسم گونه می آفرینند این سبک در دهه 1960 توسعه یافت.

موسیقی نقلی : گونه ای از موسیقی که در آن نقل هایی گسترده از آثار قدیمی گنجانده می شود متداول از نیمه دهه 1960 به بعد.

موومان : قطعه ای که به تنهایی کامل و مستقل اما بخشی از یک اثر بزرگ تر است.

میزان : مجموعه ای ثابت از ضرب ها با کشش زمانی معین که می تواند در بردارنده الگوهای ریتمیک گوناگون باشد و با خط های عمودی به نام خط میزان از یکدیگر جدا می شوند در موسیقی جاز اغلب واژه Bar برای آن به کار می رود.

ناسیونالیسم : گنجاندن آوازهای عامیانه ، رقص ها ، افسانه ها و عناصر فرهنگ بومی آهنگساز در اثر موسیقی ، ویژگی گروهی از آثار دوره رمانتیک.

نت : شکل های بیضوی توپُر یا تو خالی که ممکن است دنباله یا پرچمی نیز به آن ها وصل شود و برای نگارش موسیقی به کار می روند.

نت درجه اول یا تونیک : صدای مرکزی در یک ملودی یا قطعه. برای نمونه هنگامی که قطعه ای در تونالیته دو ماژور باشد،نت « دو» نت تونیک یا درجه اول آن قطعه است.

نت نقطه دار: نتی که در سمت راست سرِ آن نقطه ای قرار گرفته باشد. این نقطه ، کشش نت را به اندازه نصف کشش اولیه افزایش می دهد.

نت نگاری : نظام نگارش موسیقی چنان که بتوان صداهای زیر و بم و ریتم ها را نشان داد.

نشانه بکار : نشانه ای در نت نگاری که برای لغو تأثیر نشانه های دیز یا بمل بر یک نت به کار می رود.

نشانة بمل : نشانه ای که با قرار گرفتن پیش از یک نت ، آن را نسبت به حالت اولیه نیم پرده بم تر می کند – برای نمونه سل بمل بر شستی های پیانو نتی است که متناظر با اولین شستی (سیاه) در سمت چپ شستی سل است.

نشانه تمپو: واژه هایی ، اغلب ایتالیایی که به طور معمول در آغاز قطعه نوشته می شوند و مشخص کننده سرعت و حالت اجرای موسیقی هستند.

نشانه تونالیته : دیزها یا بمل هایی که در آغاز قطعه موسیقی و پس از کلید بر حامل نگاشته می شوند و تونالیته ای را که قطعه می باید در آن اجرا شود مشخص می کنند.

نشانه دیِز: نشانه ای که با قرار گرفتن در برابر هر نت آن را نیم پرده زیرتر می کند.

نشانة وزن : دو عدد که بر روی هم نوشته شده و در آغاز حامل یا قطعه موسیقی می آیند و نشانه دهنده وزن آن هستند.

نقاشی کلام : بیان موسیقایی تصاویر شاعرانه – برای مثال ، یک ملودی پایین رونده آوازی در ادای واژه فرود. اغلب در موسیقی رنسانس و باروک دیده می شود.

نیم پرده : کوچک ترین فاصله ای که به طور سنتی در موسیقی غرب به کار رفته است. مانند فاصله میان نت های سی و دو.

واریاسیون : دگرگون ساختن برخی از عناصر یک ایده موسیقایی با حفظ برخی دیگر از ویژگی های آن.

وزن : سازمان ضرب ها در قالب گروه های منظم.

ویرتوئوز : نوازنده یا آواز خوانی که دارای برترین مهارت های تکنیکی و اجرایی است.

ویواچه : سرزنده و چالاک.

هارمونی : چگونگی ساختمان و توالی آکوردها.

هارمونی کروماتیک : استفاده از آکوردهایی که صداهای سازنده آنها در مجموع به هیچ گام ماژور یا مینور معینی تعلق ندارند و از گام کروماتیک (شامل دوازده صدای متمایز) گرفته شده اند، این گونه هارمونی اغلب در موسیقی دوره رمانتیک دیده می شود.

همصدایی : اجرای یک خط ملودیک به وسیله چند ساز یا آواز خوان با زیر و بم یکسان یا با نت هایی یکسان در اکتاوهای متفاوت.

  • مهرنوش آذرنیا

اصطلاحات موسیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی