ژرژ بیزه
ژرژ بیزه در ۲۵ اکتبر سال ۱۸۳۸ بدنیا آمد، مادرش یک نوازنده پیانو بود و پدرش آواز میخواند و موسیقی میساخت. ده ساله نشده بود که از طرف کنسرواتوآر پاریس مورد ستایش قرار گرفت وی در آنجا به تحصیل کنترپوآن و آهنگسازی پرداخت و تبدیل به یک پیانیست با استعداد و درخشان شد. از همان سالهای اولیه تحصیل استعداد خود را در آهنگسازی به نمایش گذاشت. مثال بارز آن سمفونی در دو ماژور است که در ۱۷ سالگی آنرا تهیه کرد اما تا سال ۱۹۳۵ اجرا نشد. اپرای دون پروکوپیو که در اوایل ۲۰ سالگی تهیه شد دلیل دیگری بر تواناییهای ذاتی بیزه در آهنگسازی است، این اپرا نیز تا سال ۱۹۰۶ اجرا نشد.
در ویلا مدیسی، حرارت، صداقت دوستانه و استعداد او در نواختن پیانو، سبب شد مقبولیت عام یابد. او آگاهانه از تقلید دوری میجست، به جای یک مس سنتی، اولین ساختهای که به رم فرستاد، یک اپرای مضحک ایتالیایی بود به نام ون پروکوپیو. در بازگشت از ایتالیا، بیزه خانه نشین شد و عملاً دیگر از پاریس و حومهٔ آن تکان نخورد. تنها در ۱۸۶۲ با گونو به بادن بادن رفت. درست در زمانی که برلیوز تاتر جدید را با بئاتریس و بندیکت افتتاح میکرد. حرفهٔ او آن چنانکه انتظار داشت ارضایش نمیکرد. به دلیل دو دلی و نگرانی از چگونگی رسیدن به کمال، بارها آنچه را که بدست آورد، رها کرد (نزدیک به پانزده اپرا و اپرا کمیک، برنامه ریزی شده یا نیمه کاره باقی ماند) و آنچه که این آهنگساز تاتر بطور کامل به مردم ارائه کرد، اغلب، به خوبی استقبال نشد (به استثناء دختری زیبای پرت با اجرای عالی و استقبالی رضایت بخش).
آثار اصلی بیزه در ابتدا تنها بی تفاوتی و دشمنی بیشتر تماشاگران و منتقدین را برمی انگیخت، بیشتر آنها از اصالت الهام ملودیک، پر باری بخشهای ارکستری و واقع گرایی توصیفات دراماتیک میگریختند. به عنوان مثال: صیادان مروارید از سوی مردم و منتقدین به یک اندازه با سردی روبه رو شد. به استثناء برلیوز و برخی دیگر چون طرفداران واگنر که سرخورده شده بودند، دیگران از هم اکنون سلاحهای خود را برای متهم کرن بی منطق واگنریسم آماده میکردند، اتهاماتی که چندی بعد علیه کارمن، اوج گرفت. همین بازتاب برای جمیله که مهر غیرقابل درک بر آن زدند، نشان داده شد و هم چنین برای آرلزین اثر دوده که مورد تحسین اندکی قرار گرفت. بعضی انتقاد میکردند که این نوع موسیقی کلام تحتالشعاع قرار میدهد، که البته اتهامی بی اساس بود، و برخی دیگر عکس این انتقاد را داشتند. دربارهٔ شرایط اسفبار نخستین اجرای کارمن همه چیز گفته شده است: برنامه به جهت شرایط حاکم بر سالن چندین بار قطع شد، میزانسن و بازیگران متوسط، دشمنی خود بخودی رقبای جسور، تماشاگرنی که تنها در اندیشهٔ اپرا کمیک بودند. (مکان همیشگی ملاقاتهای مربوط به زناشویی) بی شک همه و همه برای چنین نمایشی آماده نشده بود، از سوی دیگر جراید نیز در این قبیل موارد، بطور معمول بی خاصیتترین همکاران خود را میفرستادند. با این حال نخستین پرده شور و احساس تماشاگران را برانگیخت. منتقدین بسیاری از آنها: ت. دوبانویل، این نمایش را پسندیدند و آهنگسازان بسیاری از آنها: ونسان دندی راضی بنظر میرسیدند. پس درست نیست که در مورد شکست کارمن غلو شود و مرگ سازندهٔ آنرا به این نسبت دهند. بیزه پانزده سال بود که از یک عفونت شدید گلو رنج میبرد و بی شک از نوع سرطانی آن، در نتیجه مشکلات صوتی و شنوایی ناشی از آن سرانجام با خفگی همراه شد. او از یک بحران قلبی در شب دوم تا سوم ژوئن ۱۸۷۵، کمی پس از آنکه پرده روی سی و یکمین اجرای کارمن فرو افتاد، در گذشت و در پرلاشز به خاک سپرده شد.